یادگیری اثربخش از راه بازی در کافه کوچینگ کانون یادگیری فردا
هر انسانى در عمق وجود خود عاشق بازى، است. بازى ها ابزار قدرتمند علمى _ فرهنگى به شمار مى آیند که بستر همکارى و همیارى گروهى و تقویت مهارت ها را مهیا مى سازند.
بازى نه فقط راهى براى تخلیهى انرژى، پرورش خلاقیت و استعدادها است، بلکه انعطاف پذیرى و متفاوت بودن روشها، آن را به ابزارى کارآمد براى توانمندسازى مبدل مى کند.
بازى بخش اصلى زندگى “کودکِ” انسان است، که با حس کنجکاوى و با انگیزه ی شناختن دنیاى پیرامون، آغاز مى شود.
انسان در سراسر زندگى به بازى کردن گرایش دارد. گرایش هاى بازىگونه تا پایان عمر در انسان باقى مى مانند و به صورت هاى متفاوت نمایان می شوند. مانند مسابقات ورزشى، نقاشى، لطیفه گویى، آوازخوانی، خواندن شعر و داستان، تماشاى فیلم و نمایشنامه و … .
در بازى هاى گروهى انسان ضمن شناخت نقش و هویت خود، به نقش دیگران هم پى مى برد. او در بازى هاى دسته جمعى فارغ از اختلافات نژادى، قومى و سطوح اجتماعى، فقط بازى می کند.
انسان همانقدر که به تعلیم و تربیت احتیاج دارد، نیازمند تفریح و بازى است و چه شگفتانگیز می شود اگر آموزش از طریق بازی انجام شود؛ چرا که زندگى، وقتى تازگى خود را حفظ مى کند که سرشار از لحظههاى گوناگون باشد.
کمک به تربیت و پرورش تواناییهاى جسمى و آموختن مهارتهای لازم به کودک و نوجوان، بهتر است به شکلى انجام شود که هر کدام از آنها در سایهى جاذبه بازیها، هم به یک سلامتى روح و روان دست یابند و هم براى قبول مسؤلیتهاى زندگى، آمادگى بیشترى بیابند.
آموخته هنر همزیستى همراه بازى و تفریح به کودکان، باعث مى شود کودکان بیاموزند که با افراد کوچکتر و بزرگتر یا ضعیفتر و قوىتر از خود، چه رفتارى داشته باشند. احترام به قوانین و درک و فهم آن، سبب بالا رفتن آگاهى آنها در آینده مى شود.
“کانون یادگیری فردا” با طراحی بازی های خلاقانه بستر مناسبی را برای آموزش مفاهیم به اقشار مختلف از جمله کودکان و نوجوانان فراهم ساخته است. بازی هایی که با هدف ارائه ی آموزش صحیح و سازنده طراحی شده اند.
منابع :
– فرهنگنامه ى کودک و نوجوان – جلد ۶( نشر فرهنگنامه )
– بازى کودکان – جلد١ – بازى و اهمیت آن ( انتشارات موسسه مادران امروز )
– بازى هاى محلى ایران ( انتشارات کانون پرورش فکرى کودکان )
– بازى هاى ریتمیک براى همه ( نشر نیکا )
– پنجاه بازى گروهى برتر ( انتشارات علمى فرهنگى )
– بازى و یادگیرى در فضاى باز ( انتشارات مدرسه )
امیرحسین قاضی
کانون یادگیری فردا
آقای ظهرابی : جالب بود
تفاوت کوچ و منتور رو در ذهنم جا انداخت،
یک سوال دارم، نتیجه ای که از کوچ بدست میاد با خواست فرد منطبق تر هست، اما آیا همواره درست تر هم هست؟
آقای گائینی : درسته. نتیجه فرایند کوچینگ با خواست فرد منطبقتر است. و ما در کوچینگ بر این باوریم که مراجع بهترین و متخصصترین فرد برای یافتن راه حل ویژه خودشه. پس برای اون درستترین و مناسبترین نتیجه به دست میاد؛ طبیعیه که اون نتیجه و راه حل ممکنه برای دیگری مناسب نباشه و در نتیجه فرد دیگری راه حل دیگری را خواهد یافت. هر کدام درستترین و مناسبترین راه حل خودشون رو مییابند.
ممکنه نتیجه فرایند کوچینگ این باشه که فرد نیاز به آموزش یا مشاوره یا منتورینگ داره تا در یک زمینه خاص اطلاعات و دانش و مهارت مورد نیاز رو به دست بیاره و این هم نتیجه ای ست که خودش بهش میرسه اما با پرسش های قدرتمند و بازخوردی که کوچ بهش میده
آقای ظهرابی : نقش تجربیات و دانسته های مراجع رو تا چه حد مفید میدونید؟
ممکنه فرد بعد از انتخاب و عمل به تصمیم متوجه بشه که مسیرى رو که انتخاب کرده درست نبوده و عمری رو پای این انتخاب بگذاره.
اگر یه مشورت و راهنمایی از منتور مثلا می گرفت، راه بهتر و مناسب تری رو انتخاب مى کرد
آقای گائینی : سوال خیلی خیلی خوبیه. در نهایت یه جاهایی کوچ به عنوان شریک فکری مراجع بهش پیشنهاد یا بازخورد میده در این زمینه که مثلن شاید نیاز باشه یه منتور بگیری. خودت چی فکر می کنی؟
آقای ظهرابی : دخالت در تصمیم هم انجام میدهد؟
آقای گائینی : خیر
آقای ظهرابی : بنظر شما پدر و مادر باید نقش کوچ را در تربیت فرزند ایفا کنند یا منتور؟
آقای گائینی : اما با پرسش های قوی و بازخوردهای بی قضاوت باعث میشه مسیر برای مراجع شفاف بشه
به نظرم ترکیب موثر و مناسبی از هر دو
اما به نظرم باید ما پدر و مادرها یاد بگیریم که نقش کوچ خودمون رو در قبال فرزاندان تقویت کنیم. چون منتورینگ مون به اندازه کافی پر رنگ هست
آقای ظهرابی : بنظرم نسل جدید با توجه به امکان تحقیق و بررسی که دارن، در عمل کمتر نقش منتوری والدین رو می پذیرند. و ناخودآگاه والدین برای اینکه از حلقه مشاوران فرزند خارج نشوند، به سمت کوچ بودن هدایت مى شوند
آقای گائینی : دقیقن. در برخورد با کودکان و نوجوانان زیادی این موضوع رو تحربه کردیم که وقتی پدر و مادرها مهارتهای کوچینگ رو یاد می گیرند و استفاده می کنند روابط بهتری ایجاد میشه و اون موقع است که گاهی خود بچه ها پیشنهاد میدن که پدر یا مادر در یه زمینه به خصوصی مثلن یه راهنمایی هایی بکنه و تجربیاتش رو منتقل کنه
و به خصوص برای فرزندان ۳ تا ۸ سال توصیه قوی میشه که با رویکرد کوچینگ باهاشون صحبت کنیم
آقای ظهرابی : دکتر جان ممکنه یه مقدار با ذکر مثال توضیح بدید؟
نکته یکی از اعضا : جالب بود ، سپاس ،جناب گایینی معمولا افراد از آنجایی که در جریان کوچینگ به نتایج رضایت بخشی میرسند ، بطور ناخودآگاه در تصمیم گیری ها به کوچ خود وابسته میشوند و این وابستگی خود یک تله پنهان است ، بعنوان یک کوچ حرفه ایی چطور این شرایط را مدیریت میکنین و مانع از اتفاق آن می شوید ؟
آقای ظهرابی : نکته ظریفی را مطرح کردید
وابستگى مراجع به کوچ، بنظر شما که هم کوچ موفق هستید و هم روانشناس، اگر راه کارهایی رو سراغ دارید خوشحال می شویم بشنویم و یا بخوانیم
نکته یکی از اعضا : متشکرم جناب ظهرابی ، البته بیشتر رفتار شناس هستم تا یک روانشناس ? این که بدون تراپی بشود این عدم وابستگی را ایجاد کرد ، بنظر من واقعا ارزشمند و حرفه ایی هست و خیلی مایل هستم در این خصوص از تجربیات کوچهای حرفه ایی که بدون تراپی این قسمت را مدیریت میکنند آموزش ببینم. از آنجایی که از همان بدو جلسات با نگاه یک تراپیست نیز به مراجعه کننده نگاه میکنم چون اول یک تراپیست هستم و بعد یک کوچ ، بدون اشاره مستقیم به وابستگی یا عدم وابستگی بر اساس تیپ شخصیتی فرد اقدام به رفع این مشکل میکنم . بعنوان یک رفتار شناس شیوه وابستگی افراد و دلایل آن را میشناسم و اگر به یاد داشته باشید در مبحث تیپولوژی همه تیپها ترس و تمایلی پنهان دارند ، ترس پنهان هر تیپ میتواند تمایل به وابستگی پنهان ایجاد کند و من برای انتخاب مسیرم در کوچینگ نفرات حتما این موضوع را در نظر میگیرم و از تکنیکهایی که مناسب هر تیپ هست برای مدیریت و در حد امکان برطرف کردن ترس پنهان در ارتباط با موضوعات قابل بحث استفاده میکنم و کوچینگ را پیش میبرم .
راهکارها ی من دقیقا بر اساس تیپ شخصیتی فرد تعریف میشود
آقای گائینی :